یکی از فانتزیام اینه که یه ماشین هامر نظامی امریکایی با لباسا و عینک سربازای امریکایی داشته باشم بعد باهاش بیام تو خیابونای شهرمون دور بزنم و از ماشین پیاده شم برم تو رستوران غذا بخورم همه هاجو واج بهم زل بزنن منم حال کنم )
—
یکی از فانتزیام اینه که بشه در سمت چپ عقب تاکسی هارو باز کرد و پیاده شد
—
یکی از فانتزیام اینه که تو افق پنهان شم
بعد فانتزیایی که میان. تو افق محوشن رو با دمپایی ابری انقد بزنم که
صدای گرگ دربیارن تو افق…
—
یکی از فـانـتزیام اینه که
کنترل تلویزیون خونمونو بردارم
بـرم دم این مغازه های صـوتی تصویری،
این تلویزیونایی کـه گـذاشتن پشت ویترینو خاموش کنم ! )
—
یکی از فانتزیام اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزمان با موبایلم بگم : لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه،
کلی آدم بیگناه اینجا هست !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
توهم در حد سراب های بیابان های ۱۵۰ درجه آمازون …
—
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ که ﺑﺎ مخاطب خاصم دعوا ﮐﻨﻢ ﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﺍﺯش ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭمو ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﻏﺮﻭﺏ ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﻣﯿﺸﻢ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺰﻧﻪ ﻟﻬﻢ ﮐﻨﻪ ﺑﻌﺪ مخاطب خاصم ﺑﺒﯿﻨﻪ و “ﭼﯿﺮﯾﮏ ﭼﯿﺮﯾﮏ ﭼﯿﺮﯾﮏ”(صدای کفششه!) ﺑﺪﻭﻭﻩ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﯿﺸﻢ ﺑﮕﻪ آه ﺧﺪﺍی ﻣﻦ ! ﺗﻮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺰﺍﺭﯼ … ﻣﻨﻢ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﯾﺮﻩ و بعدش ﺩﻭﺗﺎ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﻨﻢ و ﺑﻤﯿﺮﻡ … پسره ﻫﻢ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﮐﻨﻪ !!!
ﯾﻪ ﺩﺳﻤﺎﻝ ﺑﺪﯾﻦ ﺍﺷﮑﻢ ﺩﺭﺍﻭﻣﺪ ! )
—
یکی از فانتزیام اینه که:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
شرمنده… هرچی فکر میکنم میبینم به همش رسیدم!!
فعلا به سمت افق حرکت میکنم ببینم چیزی یادم میاد یا نه
—
یکی از فانتزیام اینه که توی دانشگاه یکی از اساتید تهدیدم کنه که بهت صفر میدم بعد منم در حضور همه برم جلوش سرمو بکوبم به دیوار بگم :
منو از نمره میترسونی ؟؟؟ من زندگیمو باختم استاد … برو از خدا بترس …
—
یکی از فانتزیام اینه که وقتی یک ثانیه مونده مایکروویو زمانش تموم شه، خاموشش کنم!
—
از فانتزیای اصلیم اینه که واسه یه سرماخوردگی ساده برم دکتر یهو بگن بیماری لاعلاج داری و فقط ۱ سال زنده میمونی ! منم ۱۱ماه با این راز تو سینم زندگی کنم تا اینکه یه روز که خیلی اطرافیان یا همکلاسیام اذیتم کردن این راز رو فاش کنم و همه تو بهت و حیرت به هم نگاه کنن و زبونشون بند بیاد … منم در همین حین صحنه رو به سمت نور افق ترک کنم و در نور محو بشم و هرچی صدام کنن و دنبالم بیان بهم نرسن و بقیه ی عمرشونو تو حسرت و غم و احساس عذاب زندگی کنن کصـافـطــا !!!
اخیرا هم به این شکل کاملش کردم :
بعد که ۱سال تموم شد به نحو عجیبی زنده بمونم و قیافه و هویتمو عوض کنم برم تو کلاس به عنوان یه شاگرد جدید بشینم که از خارج اومده ؛ بعد عذاب وجدانشونو ببینم حال کنم !
تخیل در حد جنگ ستارگان هندی
—
یکی از عجیبترین فانتزیامم اینه
.
.
.
.
… .
.
واسه امتحانا درس بخونم
—
یکی از فانتزیامم اینه که:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
با لحن جدی و خسته
به یه دکتر بگم:
لطفا حاشیه نرو دکتر!!
بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم:
فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم؟؟
—
یکی از فانتزیام اینه که سر جلسه امتحان بشیینم بعد با نگاه کردن به سوالات، پاینش بنویسم:
.
.
.
.
“مَردی نَبُوَد فتاده را پای زدن .. گر دست فتاده ای بگیری مَردی
بعد برگه رو تحویل بدم برم!!!
ما همچین آدمی هستیم…
—
یکی از فانتزی هام اینکه یه فرش پونصد شونه بگیرم
بعد هر شب سرمو بذارم رو یکی از شونه هاش
—
یکی از فانتزیام اینه که سه تا زن بگیرم، کوچیکه رو صدا کنم : خانوم کوچیک، بزرگه رو صدا کنم: خانوم بزرگ، به وسطیه چیزی نگم مث اسب زورو سوت بزنم بیاد!! خلاقیته دیگه کاریش نمی شه کرد!!
—
یکی از فانتزیام اینه که یکی واسم یه جعبهٔ بزرگ کادو بیاره و توش یه جعبه کوچکتر باشه و همین روند ادامه پیدا کنه آخرش برسه به سویچ پورشه
—
یکی از فانتزیام اینه که توی یه جای شلوغ با موبیالم با صدای بلند حرف برنم و بگم
ببین لـعنتی پولش هرچقد میخواد باشه واسم مهم نیست ! من این چیزو میخوام ! لامــصـب خَـعلی کلاس داره
—
من یکی از فانتزیام اینه که یه روز مادرم به دخترای فامیل بگه یه خورده از دختر من یاد بگیرید!
—
یکی از فانتزیم اینه که دکتر بشم بعد وسط خیابون یکی از تو جمعیت داد بزنه کـــمک دکتر و بگید بیااااد بعد منم لابه لای جمعیت و بشکافم بگم آقایون خانوما برید کنار من دکترم برسم بالا سر مجروحی که نفسش بالا نمیاد بعد یه لوله خود کار خالی بزنم وسط گردنش از اون تو نفس بکش بعد آروم تو غروب آفتاب محو بشم …
—
یکی از فانتزیام اینه که که دارم با ماشین میرم
یهو یه دختر پسر دست تو دست هم ببینم
بزنم رو ترمز، سرمو از شیشه بیارم بیرون رو به دختره بگم: خیلی پستی دیگه حق نداری به من زنگ بزنی کصافت
بعد تخته گاز بگیرم برم ) :>
—
یکی از فانتزیام اینه که وسط عروسی دوستم یهو داد بزنم به افتخار دوست دختر داماددددد
یعنی ر…ده بشه به عروسی ها )
—
یکی از فانتزیام اینه که یه رانی (ترجیحا آناناس) بگیرم دستم بخورم چند قدم حرکت کنم بعد قوطی رانی رو به سمت پشت بندازم همونطوری که تیکه های آناناس دارن از قوطی درمیان (با حرکت آهسته) همه دهنشون وا بمونه بگن این کیه که اینقدر پولداره از خیر ته رانی گذشت! منم پشت سرمو نگاه نکنم و به سمت افق به حرکتم ادامه بدم
—
یکی از فانتزیام همیشه این بود تو سیستم عامل ویندوز
یک مشکلی پیدا کنم بفرستم براشون
بعد بیل گیبس زنگ بزنه بگه مهندس لطفا بیا امریکا تو مجموعه من دخترمم میدم بهت کنیزت باشه تا آخرررر عمرش خونه ماشین پول همه چی میدم بهت…
بعد یک دقیقه سکوت بگم دلم میخواد…
اما من متعلق به این مردم!! )
نظرات شما عزیزان: